سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نام ونام خانوادگی: سعدالله فلاحتی

نام پدر: غلامرضا

تاریخ و محل تولد: 1345 مروست

میزان تحصیلات: سیکل

تاریخ و محل شهادت: 4/3/1367 حاجی عمران

" وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ " (آل عمران/169)

(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

در آسمان انقلاب اسلامی ایران ستارگانی درخشیدند که در تمام طول عمر پر برکتشان عاشقانه و عارفانه به جامعه اسلامی خدمت نمودند و تمام توان خود را وقف  برپایی احکام اسلام و سعادت جامعه کردند که شهید سعدالله فلاحتی یکی از این ستارگان فروزنده و درخشان بودند.

شهید سعدالله فلاحتی در سال 1345 در شهر مرست در خانواده ای زحمتکش دیده به جهان گشود. پدرشان کشاورز و مادرشان خانه دار بودند ایشان از هوش و معرفت سرشاری برخوردار بوده و تحصیلات ابتدایی تا کلاس پنجم را در مدرسه خواجوی کرمانی مروست گذراند ایشان در درس بسیار موفق و همیشه با همکلاسان خود به درس خواندن مشغول بودند و اوقات بیکاری را کمک پدر به کشاورزی می پرداخت ایشان بعد از تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل به یزد مراجعت کرده و دوره ی راهنمایی را در آنجا گذراند. پس از اتمام دوران راهنمایی به حرفه تعمیر رادیو و تلویزیون پرداخت و همواره در تظاهراتی که در آن زمان در استان یزد برپا می شد شرکت می کردند ایشان از فضائل اخلاقی بالایی برخوردار بودند ، در خانه به پدر و مادر کمک می کردند ، به والدین احترام می گذاشتند ، به برادران خود کمک می کردند و هر کاری که به ایشان محول می شد را به نحو احسن انجام می دادند ، به فقرا کمک می کردند و کسی را دست خالی از در خانه رد نمی کردند به نابینایان احترام گذاشته و در کمال احترام به آنان کمک می کردند و اگر مردی از آنان را در خیابان می دید در کمال مهربانی دست او را گرفته و از خیابان عبور می دادند تا اینکه در سال 1366 برای انجام خدمت مقدی یربازی از طرف ارتش به جبهه های نبرد حق علیه باطل رفتند ایشان بعد از گذراندن دوره آموزشی به جبهه رفتند تا از میهن و ناموس خود دفاع کنند.

آری شهیدان از من وجودی خود گذشته و برای رسیدن به لقاءالله بی قرار بودند و لحظه شماری می کردند. آنان از فضائل اخلاقی بالایی برخوردار بوده و آرزویی جز دیدار الله نداشتند خداوند هم صدای پاک آنان را شنید و به حاجت آنان لبیک گفت.

شهید سعدالله فلاحتی حدود 4 ماه در جبهه حضور داشتند و مسئولیت خاصی نداشتند فقط جزء نیروهای پیاده در خط مقدم بودند.

از زبان برادر شهید:

از وقتی که ایشان رفتند حدود سه نامه از او به دستمان رسید ولی بعد از آن هر چه نامه دادند جوابی دریافت نکردیم بعد از مدتی به پیرانشهر محل خدمت سربازی اش رفتم همه جا را گشتم حتی سربازخانه ها و پایگاه ها را پیدا کردم ولی از او هیچ خبری نبود تصمیم گرفتم پیش فرمانده آنان بروم وقتی از فرمانده حال برادر را جویا شدم در جواب گفتمند که برادرتان به مقام رفیع و ملکوتی شهادت نائل آمده ند تمام بدنم لرزید ، حال خوبی نداشتم و چیزی هم نداشتم تا بگویم زیرا این آرزوی دیرینه ی او بود او عاشق شهادت بود دقایقی بعد که علت را جویا شدم و خواستم تا جنازه او را ببینم فرمانده گفتند که اتومبیل در حال انتقال سربازان به خط مقدم بودند که در اثر اصابت راکت با اتومبیل ها ، آنها واژگون می شوند و حدود دوازده هزار نفر شهید می شوند که ما نتوانستیم حتی پیکر پاک آنها را جمع آوری کنیم زیرا با خاک یکسان شده بودند. چون جنازه ای از ایشان باقی نمانده بود لباسهای ایشان را مورخ 4/3/1367 در گلزار شهدای مروست به خاک سپردند.

خوابی از برادر شهید:

خواب دیدم سعدالله کنار جوی آب روانی نشسته است و به من می گوید برای من گریه نکنید و ناراحت نباشید من جای بسیار خوبی دارم.

سفارشات شهید به جوانان:

از جوانان می خواهم که پیرو خط رهبری باشند و امام را تنها نگذارند و همواره برای تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) دعا کنند.

روح پاکش قرین رحمت الهی باد.





نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/12/24 توسط شهدای مروست

اسلایدر