بسم رب الشهداء و الصدیقین
نام و نام خانوادگی: اکبر فلاحتی
تاریخ تولد: 9/آبان/1342
محل تولد: مروست
تاریخ شهادت: 8/تیر/1362
محل شهادت: کردستان – لشکر77 خراسان
عشق را باهم روایت می کنیم یاد یاران را حکایت می کنیم
با شهیدان لحظه ای خلوت کنید عشق را در بزم خود دعوت کنید
یاد یاران را حکایت می کنیم ، یاد آنان که آزاد بوده اند و این آزادگی را از عاشورای حسینی به خاطر سپرده بودند ، آنان که از هنگام تولد نشان شده بودند تا از خون مبارکشان دشتی شقایق ایجاد گردد و درختی تنومند به نام اسلام آبیاری گردد ، آری آنان کسانی بودند که حسینی مسلک و زهرا خصال بودند و زیستند و رفتند ، اما یادشان همیششه در دلها زنده است و عشقشان احیاگر تمامی آزادیها جان نثاریها و رازهای ناگفتنی عروجشان است. پس ای یاران یادتان گرامی باد که گرامیداشت یاد شما زنده کننده جان های بی جان ماست.
و یکی از این یاران حسینی مسلک شهید اکبر فلاحتی است که در نهم آبان 1342 در یکی از روزهای پاییزی هنگام اذان صبح به دنیا آمدند و وجود مبارکش با ندای ملکوتی اذان تبرک یافت. ایشان در دوران طفولیت بر اثر سانحه ای داخل حوض آب افتادند و مدت زمان زیادی در داخل آب بودند اما رحمت خداوند شامل حالش شد و خداوند خواستند که ایشان زنده بمانند تا جان مبارکش را در راه دفاع از اسلام عطا فرمایند.
شهید اکبر فلاحتی در دوران تحصیلش تا کلاس ششم ابتدایی خواندند و بعد به خاطر برخی مشکلات تحصیل را رها کرده و دنبال شغل رانندگی رفتند و این کار را به عنوان شغل برگزیدند. ایشان این کار را ادامه دادند و در کنارش در امر کشاورزی و کار روی تراکتور نیز به پدر کمک می کرد و همیشه خود را خدمتگزار والدین می دانست.
از اخلاق و رفتار شهید ، ایمان ، دینداری ، احترام به والدین و صله ارحامش زبانزد خاص و عام بود و از کمک به فقرا و تهبدستان هیچگاه دریغ نمی کرد ، تا اینکه در امر کشاورزی و شخم زدن زمین فقرا از پیشگامان این حرکت بود و با تراکتور زمین آنها را شخم می زد ، آری او اصول اخلاقیش برگرفته از مکتب اهل بیت بود و دست سخاوتش بسیار وسیع.
در امور مذهبی همیشه ناصح بودند و به خواهران خود می فرمودند همیشه به یاد خدا باشید ، نماز بخوانید به خصوص نماز اول وقت ، چرا که ایشان خودشان به طور عجیبی به نماز اول وقت اهمیت می دادند و قرائت قرآن از برنامه های همیشگی ایشان بود.
زمان سپری شد و زمان انجام خدمت مقدس سربازی فرا رسید و شهید اکبر فلاحتی نیز چونان دیگر دلاورمردان برای انجام این وظیفه حرکت کردند.
ایشان در سال 1359 یعنی همان اول جنگ به عنوان سرباز وظیفه از طرف ارتش به جبهه اعزام شدند و دوران آموزشی مقدماتی را در کرمان گذراندند و بعد اعزام شدند.
ایشان حدود 23 ماه در جبهه بودند و در آنجا به علت رانندگی عالی اش به عنوان راننده آمبولانس انجام وظیفه می کردند و خودشان به این مسئولیت افتخار می کردند.
شهید اکبر فلاحتی در طول دورانی که در جبهه بودند هر 45 روز یک بار به خانه می آمدند و در آنجا نیز به والدین کمک می کردند. در دوران مرخصی اش نیز در پاسگاه مروست رفت و آمد داشتند و هر کاری بود انجام می دادند. ایشان در هر بار آمدن بلیط برگشت را نیز تهییه می کردند ، تا اینکه مبادا یک لحظه دیر به محل انجام وظیفه اش برسد و نتواند این مسئولیتی که بر دوش گرفته است را به نحو احسن انجام دهد.
ایشان در آخرین سفری که به خانه داشتند موقع رفتن گریه افتادند و در حین خداحافظی فرمودند این بار آخرم است که می روم و خودشان خواب دیده بودند که به شهادت می رسند.
شهید اکبر فلاحتی خواب زیبایش تعبیر شد ، آری او آخرین سفرش را رفت و دیگر این راه را برنگشت چون که دیگر به وصال معبودش رسیده بود.
ایشان در 21 رمضان مصادف با شهادت حضرت علی(ع) بر اثر رفتن آمبولانس روی مین دعوت حق را لبیک گفتند و به سوی معبود شتافتند.
و سرانجام جنازه مبارکش را در مروست تشییع کردند و در همانجا به خاک سپردند.
روح پر فتوحش شاد و یادش گرامی باد.